۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه
مردی با دو ساعت مچی

سلام خدمت مدیران و مسئولان مجله ی وزین چلچراغ
.
متاسفانه ما ایرانی ها در هر جای دنیا از یک مقوله رنج می بریم به نام عدم شفافیت در رویکرد ذهنی و عمدتاً اختلاط مسائل با یکدیگر که اولی می شود در لفافه سخن گفتن و دومی می شود همون که گفتم.
علت نوشتن این سطور و تصدی اوقات شما یک مطلب در شماره ی 394 به نام از سقوط تا سقوط به قلم آقای عدنان دانشیار می باشد, که یکی از دوستان من در ایران برای من اسکن کردند.
من این آقای دانشیار را نمی شناسم و نمی دانم تخصص ایشان در زمینه ی مسائل فوتبال است یا سیاست و یا تخطئه کردن انسانها نمی دانم ایشان از نوشتن این مطالب قصد آگاهی رسانی داشتند یا تبلیغ وسعت کلمات سرچ شده ی توسط ایشان و یا نه هیچ کدام بالاجبار برای پر کردن دو صفحه ای که مطابقت با مطالب صفحات بعدی یعنی همان جرزینیو و 30 هزار یورو و فوتبال ایران دارد.
به هر حال اینجانب بر طبق تخصص و تجربه ی کوتاه آکادمیک خود این را خوب می دانم که ما نباید و نمی توانیم به کسی توهین کنیم مگر دلیل قاطع داشته باشیم و نمی توانیم مطلبی را بدون ارائه ی سند معتبر ارائه یا همان submit کنیم.
جناب آقای دانشیار و مسئولان محترم چلچراغ شما مارادونا را به این لقب ها خطاب کردید :
فریبکار –عوام فریب – جنجالی- مغرور – تحقیر شده- پوشالی- بی تجربه- لج باز- دارای شخصیت عجیب-تباهی زا – نابود گر- خیال پرداز – متوهم بزرگ- فرصت شناس- احساسی- سیگاری آنهم برگ- دارای حالات نامتوازن- الکلی- موهن- پوپولیست- خود شیفته- شیفته ی خالکوبی- دارای شخصیت ملتهب و زهرآلود و از همه مهم تر و رقت انگیز تر متمایل بودن او به گرایش های چپ (که می بندند تهمت های شیرینش)
جالبه , من احساس می کنم حتی روزنامه های scrutinize کننده ی آرژانتین نیز چنین چیز های به او نبندند. از همین جا مشخص است که جناب دانشیار تخصصی در فوتبال ندارند و اگر هم دارند در حد بیننده ی پرو پاقرص 90 هستند و جناب آقای ژوله احساس می کنم شما هم وقت کافی برای بررسی مطالب ندارید که امیدوارم حاصل شود
این از بخش اول عرایض ام به دوستان چل چراغ
متاسفانه جناب دانشیار برای خالی نبودن عریضه و یا شاید کش آوردن پوز خوانندگان محترم اقدام به نام بردن شخصیت هایی از آمریکای لاتین نمودند و متاسفانه به غلط که نیاز به اندکی توضیح و استمداد تحقیق بیشتر از عالی جنابان دارم.

اول : متاسفانه ما بدلیل دید ناقص با دیدن چند فوتبال و دو سه تا برنامه خبری داخلی که نیاز به توضیح ندارد پی به کلید اسرار همه چیز می بریم و امر بر ما مشتبه می شود که آمریکا چیست و آمریکای لاتین کدام است وووو
نمی دانم ارتباط قلبی مارادونا با لئو پولدو گالتیری جنرال قدیمی آرژانتین که برای کشته نشدن بیشتر مردم آرژانتین دستور عقب نشینی صادر کرد دیگر چه صیغه ای است اگر منبع موثقی در این باب دارید لطفا اعلام بفرمایید لازم به تذکر است که اگر منظورتان که فکر نمی کنم mother of plaza باشد که یک نهاد انسان دوستانه است برای گمشدگان و یا حذف شدگان سیاسی آرژانتین که مارادونا هم یکی از اسپانسور های آن می باشد و کاندید صلح نوبل هم بوده است.
دوم : مادرهای گریان و یا خندان که اصلاً نیازی به توضیح ندارند و درآمدن شاخ روی سر انسان طبیعی ترین اتفاق ممکن است.
سوم: بصورت غیر مستقیم یک سقلمه هم به چگووارا و فیدل زده اند که نمی دانم چه جوابی به ایشان می شود داد قهرمانان ملی که حکم امام زمان مارا دارند و ما که تنها فکر می کنیم حزب فقط ...رهبر فقط ....برایمان غیر قابل تحمل است انسانی که همه ی عمر بجنگد و خسته و گمنام در جنگل های کوبا جان بسپرد لایق این چنین تفاسیری نیست که با خال کوبی آن و یک کاریکاتور برای خنداندن در سه صفحه بعد کمی احساس دین کنیم به آنها .
به نقل از دکتر شریعتی : من چگووارای غیر مسلمان کمونیست بی دین لامصب را به اسلام راستین نزدیکتر می بینم تا این آشیخ ..... (با مخا طبهای آشنا – نامه ی اول )
حتما رهبران شما عرضه تقسیم ثروت میان فقرا و اغنیا را خوب دارند این هم درست مانند تخصص جناب عالی در زمینه ی فوتبال و لمپنیسم و همچنین سیاست آنهم آمریکای لاتینش که یکی از دوست های من در دانشگاه می گوید دکترا گرفتن در این زمینه مثل شکنجه شدن در جنگلهای کوباست .

یک خبر خدمت جناب دانشیار و برو بچه های مجله :
گونسالو ايگواين عنوان كرد: تيم ملي خيلي خوب كار كرد. ما قاطعانه از گروه خود صعود كرديم و به يك چهارم نهايي رسيديم. اين چيز كمي نيست اما شكست 4 بر صفر برابر آلمان آنقدر تلخ بود كه مردم حق داشتند حتي براي درگيري با ما به فرودگاه بيايند ولي عكس اين قضيه را مشاهده كرديم. مردم می گفتند دیگو نرو دیگو نرو.
وي گفت: مردم سنگ تمام گذاشتند و به شدت خجالت كشيديم. مردم همه ما را تشويق كردند و ما تنها توانستيم از آنها عذرخواهي كنيم.
ايگواين ادامه داد: اميدوارم با درخشش در جام جهاني 2014 برزيل پاسخ مناسبي به احساسات اين مردم متعصب بدهيم.
بیش از ۱۰ هزار هوادار تیم ملی‌ آرژانتین به فرودگاه Ezeiza در شهر بوینس آیرس رفتند و بر خلاف آنچه انتظار می‌‌رفت خواهان ماندن «دیه‌گو مارادونا» در راس هدایت تیم ملی‌ آرژانتین شدند! در خیابان‌های اطراف فرودگاه که مملو از جمعیت بود به‌همراه تعداد بسیار زیادی اتوبوس و اتومبیل شخصی‌، همه با پرچم آرژانتین، یا منقش به رنگ‌های آبی و سفید با فریادهای ”دیه‌گو نرو دیه‌گو نرو” خواهان ماندن وی در راس هدایت تیم ملی‌ خود شدند!
شاید این هم یکی از مشکلات ما یاشد که یا دیگو خداوند فوتبال است یا بد بد بد بد بد
یک خاطره:
از مارادونا پرسیدند شما یکی از شخصیت های محبوب مردم هستید و مردم شمارا دوست دارند نظر تان چیست ؟
گفت : وقتی چهار سالم بود پدرم از سر کار ساعت 4 بر می گشت با دوچرخه ی فکسنی اش من بالا پایین می پریدم و التماس می کردم که مرا به استادیوم ببرد و او خسته ونزار مرا سوار می کرد و 2 کیلومتر رکاب می زد و من از روی فنس ها می رفتم و تا نگهبان استادیوم نمی آمد با توپ بازی می کردم پدرم همانطور ایستاده خواب می رفت درحالی که سرش به فنس ها تکیه داده بود من می گویم تنها پدرم مرا واقعاً دوست داشت ( به نقل از فیلم مستند ال دیگو)
امیدوارم این سطور نهایتاً یک عذر خواهی به دوستداران مارادونا و یا مبارزان راه درست و یا انسان فهیم و عاری از دروغ منجر شود و اگر هم نشد که هیچ
وقتی شما می توانید بنویسید و ما نمی توانیم خوب تکلیف روشنه(یکی از سخنرانی های دکتر شریعتی الان یادم نمی آید)
باتشکر
1- America's Backyard. By Grace Livingstone. Zed Books. London , NewYork, 2009
2-Carlos Alberto - Diego Maradona Should Stay On As Argentina Coach

احسان شمس
.
_____________________________________________
.
.
.
نویسندگان مجله که قصد پاسخگویی به این مطلب را دارند می توانند پاسخ خود را برای درج در وبلاگ به آدرس زیر بفرستند
mehdi_k66@yahoo.com

5 Comments:
Anonymous ناشناس said...
چلچراغ هم دیگر مثل قبل نیست...
توصیه: گاه نامه اش کنند اما وقتی میدهند مجله را بیرون یک چیز درست و حسابی بدهند.

دوست عزیز منم با خوندن اون مطلب عصبی شدم اما عدنان گفت چیافوادی مجبورش کرده خودش مقصر نیست مطلبش در مدح مارادونا رو هنوز نخوندی؟

سلام
يک وبلاگ زدم که به نوعي هم اداي دين هست به 40چراغ و نويسنده هاش، هم در کنارش يک سري مطالب مورد پسند خودم رو در کنارش قرار ميدم
از شماره 400 به بعد رو قراره کار کنم
سعي کردم حتي الامکان قانون کپي رايت(!) رو هم رعايت کنم
اگر ديديد به درد مي خوره، به دوستان و هوادارانتون هم آدرسش رو بديد
فکر کنم از سايت خود مجله به روزتر باشه :D
ايشاالله ويژه نامه شماره 800 چلچراغ رو هم ببينيم
درود و دو صد بدرود
يا حسين
http://my40cheragh.mihanblog.com/

Anonymous leila said...
سلام
من از دوران کنکور 40چراغ رو میخوندم
همه خوبین
خصوصا خانم جادوگر و منصور عزیز
موفق باشید
فرصت کردین به وب منم سر بزنین خوشحالم میکنید
www.1757.blogfa.com

تمام راه های دنیا به یک بی راهه می رسد ...
بی راهه من چشم به راه عبور شماست ...