۱۳۸۶ آبان ۲۳, چهارشنبه
نمایشگاه مطبوعات - روز هفتم (آخر)
سه شنبه 22 آذر ماه آخرین روز نمایشگاه مطبوعات بود وغرفه چلچراغ تا آخرین ساعات به عنوان یکی از شلوغ ترین غرفه های نمایشگاه به کار خود ادامه می داد که خبر انتخاب آن از سوی بازدید کنندگان به عنوان غرفه برتر چهاردهمین نمایشگاه مطبوعات وخبرگزاری‌ها پایانی لذتبخش تر را برای چلچراغیها رقم زد.
در آخرین روز نمایشگاه مطبوعات امیر مهدی ژوله , امیر صدری, بزرگمهر حسین پور , وحید رونقی و مسعود مرعشی از جمله اعضای تحریریه مجله بودند که درغرفه چلچراغ حاضر شدند.


مسعود مرعشی مثل همیشه از حاضران ثابت درغرفه چلچراغ بود. هنوز مدت زیادی از زمانی که او نویسنده محرمانه های چلچراغ بوده نمی گذرد ولی با این وجود بازهم خیلی ها هستند که دلشان برای آن محرمانه ها و پاورقی هایش تنگ شده باشد.


بزرگمهر حسین پور, امیر مهدی ژوله , هوتن ابوالفتحی و مسعود مرعشی( که کلا در پشت هوتن ابوالفتحی ناپیدا شده)...هماهنگی این چهار نفر برای اینکه نگذارند ما یک عکس غافلگیرانه از چهره هایشان در حال صحبت کردن باهم بگیریم واقعآ ستودنی بود ...

نیمی از محرمانه های چلچراغ ... اگر جلال سعیدی و ابراهیم رها هم بودند آنوقت تمام محرمانه ی چلچراغ را در یک کادر داشتیم ولی متاسفانه آنها روز آخر نبودند.

یکی از خواننده ها بعد از دیدن امیر مهدی ژوله با شورو هیجانی فرواوان در حالی که کم مانده بود از شدت هیجان از حال برود خطاب به او گفت: وایییی...آقای ژوله من خیال می کردم شما 50- 60 سالتونه"
... امیر ژوله هم مانند برق گرفته ها فقط به گوینده این جمله زل زده بود ...

امیر مهدی ژوله در لا به لای صحبتهایش گفت که کودک فهیم دیگر با این سبک نمی تواند ادامه پیدا کند و کودک فهیم شماره 271 احتمالا آخرین کودک فهیم بوده است. او همچنین برایمان از رویه کودک فهیم هایش در سری جدید گفت و اینکه چطور شخصیتهای داستان را بر اساس چهره های سیاسی روز طراحی کرده است.
امیر ژوله هنوز هم دل پری از ماجرای محرمانه هایش و اعتراض نویسنده های وبلاگ داشت .شاید حق با او بود از آن جهت که فقط کافی است محرمانه های امروز چلچراغ را با آن زمان مقایسه کنیم. حق با او بود البته نه در مورد لحن تیز و تند اعتراض آن زمانش ، بلکه در مورد محرمانه هایش.

دکتر صدری به دور دست می نگرد...شاید قلعه نویی از انتهای این راهرو بیاید.. یعنی می آید؟

روند رو به رشد این صندوق هم با اضافه شدن این سه نقطه در روز آخر به پایان رسید...

.

سکانس پایانی:

نمایشگاه تمام شد و بازدید های تقریبآ روزانه بچه های باشگاه و کلوب از غرفه چلچراغ هم به پایان رسید. این هم آخرین تصویر ...در این عکس به جز چند نفر تقریبآ همه هستند.


مهدی کریمی
mehdi_k66@yahoo.com
۱۳۸۶ آبان ۲۱, دوشنبه
نمایشگاه مطبوعات - روز ششم

امروز به علت صفحه بندی ، اکثر نویسندگان در دفتر مجله حضور داشتند و غرفه چلچراغ خلوت بود.

به چند عکس از امروز توجه کنید:





خانم محبوبه حقیقی. نویسنده پرکار دیروز و کم کار امروز.




خانم سهیلا جلودارزاده نماینده مجلس چند دقیقه ای مهمان غرفه چلچراغ بودند.





گفت و گوی خوانندگان چلچراغ با خانم جلودارزاده.






به تریتب از راست به چب : نفرات اول ، دوم و سوم: سه تن از خوانندگان دو آتیشه چلچراغ ! - نفر چهارم: محسن امامی- نفر پنجم: بهنام مظاهری -نفر ششم ( فرد ایستاده پشت دو نفر قبلی): سروش سالاری - نفر هفتم: هوتن ابوالفتحی - نفر هشتم: میمنت مژده -نفر نهم: مسعود مرعشی - نفر آخر: نیما سیروس کبیری.





طبق دستور مسئولین محترم سالن فعل بخورم جز فعل های ضد ارزشی قرار گرفت!

بنابراین اعضای چلچراغ به طرز کاملا نا محسوسی این کلمه مورد دار را سانسور کردند!








سانسور از بالا!

البته مثل این که جمله " محل دقیق خورده شدن " مشکل اخلاقی ندارد!






بدون سانسورش رو هم ببینید!

جا دارد از این مرغ محترم بابت تلاش های شبانه روزی اش در جهت جلوگیری از اشاعه کلمات مورد دار قدر دانی کنیم!





در دقایق پایانی مقدار در آمد امروز شمرده می شود!



فرید عطارزاده

مهدی کریمی



۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعه
نمایشگاه مطبوعات - روز سوم
امروز هم غرفه چلچراغ بسیار شلوغ بود. هم ار لحاظ تعداد نویسندگان و هم از لحاظ تعداد خوانندگان.
سوال سال:
آقای ضابطیان ! چرا جدیدا ساندویچ هاتون کم چاپ میشه؟!!
در همین جا به این خواننده محترم تبریک عرض می کنیم !
به چند عکس دیگر توجه کنید.
توضیح ضروری: همه نویسنده های زیر قصد ادامه تحصیل دارند !!
بزرگمهر شرف الدین. احتمالا با خود می گوید واقعا این همه خواننده به خاطر من آمدند؟!!

امیر صدری - شروین خدابخشی - پویان امیری
امیر مهدی ژوله - مسعود مرعشی



امیر صدری - منصور ضابطیان. به نظر شما به چی نگاه می کنند؟!




بزرگمهر شرف الدین در حال امضا دادن به خوانندگان.احتمالا با خود فکر می کند آیا تا جشنواره مطبوعات بعدی سردبیر باقی میمونم؟!!




نیما اکبرپور - منصور ضابطیان. غرق در گفت و گو با خوانندگان.




فرید عطارزاده
نمایشگاه مطبوعات - روز دوم
ساعت سه وارد سالنی که چلچراغ در آن قرار دارد می شویم.
باور کردنی نیست! جمعیتی زیادی در جلوی غرفه چلچراغ دیده می شوند. دکور زده شده ، شماره جدید و همچنین شماره های گذشته آورده شده و همه چی مرتب هست.
جمعیت در اطراف غرفه چلچراغ به طور محسوسی زیادتر از جمعیت در نقاط یک دیگر است.
البته جمله زیر هم از دو عدد رهگذر شنیده شد:
- چلچراغ چیه؟
- همون مجله درپیته دیگه !!
اکثر نویسندگان در غرفه حضور دارند (البته منظور اطراف غرفه است.غرفه گنجایش همزمان این تعداد نویسنده را ندارد!) همه هم مشغول هستند. امضا می دهند، صحبت می کنند و عکس یادگاری می گیرند.
می گویند برویم سالن آمفی تائتر برای جلسه پرسش و پاسخ. خب کجاست؟ این سوالی است که هیچ کدام از اعضای چلچراغ هم جواب آن را نمی دانند! با کمک نویسندگان سالن را پیدا می کنیم. به جرات می توان گفت تعداد نویسندگان چلچراغ با تعداد خوانندگان برایری می کرد!
امیر صدری به عنوان مجری شروع به صحبت می کند. قرار می شود چند تن از نویسندگان به ترتیب به روی سن بیایند و سواالات خوانندگان از آن ها پرسیده شود.
در ابتدا بزرگمهر شرف الدین به عنوان دبیر تحریریه شروع به پاسخگویی می کند.
او به سوال های زیادی جواب می دهد.از جواب دادن به این سوال که چرا چلچراغ به این اندازه از صادق هدایت می نویسد تا این که چرا او کم کار شده است.
و او می گوید چون تا به حال زیاد قول داده است دیگر قول پرکار شدن را نمی دهد. اما تلاش خود را می کند.
او یکی از مشکلات فعلی چلچراغ را کمبود صفحه عنوان کرد و ابراز امیدواری کرد در صورت افزایش تعداد صفحات مجله کار نوشتن خود را دوباره ادامه دهد.
بعد از چند سوال دیگر نوبت به معاون سردبیر نیما اکبرپور ، جلال سعیدی و امیرمهدی ژوله می رسد.
کارشناسان در این که برد پیت محبوبیت بیشتری دارد یا ژوله اتفاق نظر ندارند!
او ابتدا کار مطبوعاتی را از لحاظ ارتباط با مخاطب بسیار مناسب تر از صدا و سیما دانست و ادامه داد بعد از اتمام آن دوره از کودک فهیم چندین کار چاپ نشده ی دیگر داشتم که احساس می کردم پخت تر از کودک های فهیم چاپ شده است که با توجه به تحولات اجتماعی تصمیم به ادامه آن گرفتم.
صحبتی هم مبنی بر این که صفحه زورخونه چگونه ادامه پیدا کند شکل گرفت. مهم ترین نتیجه این بحث هم به نتیجه نرسیدن آن بود!
نیما اکبرپور هم در پاسخ به این سوال که به طور مثال چرا تا این اندازه بهرام رادان و باران کوثری باید در جشن ها و مصاحبه های چلچراغ حضور داشته اند گفت: این ها انتخاب شما خواننده ها هستند. وقتی مخاطبین آن ها را انتخاب می کنند ما هم آن ها را دعوت می کنیم.
گروه بعدی شامل منصور ضابطیان ، شیما شهرابی ، دنا درفشی فر و شروین خدابخشی بود.
منصور ضابطیان در ابتدا بابت کوچکی غرفه عذر خواهی کرد و دلیل آن را کم کاری مسئولین سالن اعلام کرد.
شیما شهرابی هم دلیل کم کار شدنش در صفحه نفوذی را کمبود سوژه جدید و قابل کار دانست.
حسین یعقوبی، شرمین نادی و سهیل سلیمانی گروه بعدی را در بر گرفته بودند.
حسین یعقوبی در مورد منابع خبرهای خود می گوید: همه ی آنها معتبر هستند و آن ها را از وب سایت ها و روزنامه ها پیدا می کند. او تاکید کرد آقای خلیلی هم گاهی از او منابع خبرها را درخواست می کند! او همچنین گفت هر شماره مطالبش توسط چهار نفر خوانده شده و به سانسور دچار می شوند.
گروه بعدی شامل طنازان تازه نفس چلچراغ بود. مسعود مرعشی ، نیما دهقانی و حسام الدین مقامی کیا.
مسعود مرعشی در پاسخ به این که چرا با وجود این که محرمانه را بسیار عالی می نوشت ولی آن را ادامه نداد گفت : محرمانه صفحه ای است که حداقل باید سه روز خود را دفتر بگذرانی تا بتوانی آن را بنویسی. به دلیل گرفتاری های شخصی فعلا وقت کار کردن بر روی محرمانه را ندارم.
در اخر هم آقای عموزاده پاسخ گوی سوالات خوانندگان بودند.
نشست با ذکر فاتحه برای مرحوم قیصر امین پور به پایان رسید.
بعد از پایان جلسه دوباره به غرفه چلچراغ بازگشتیم و تا زمانی که مامورین سالن ما را به زور بیرون انداختند در آن جا حضور مستمری داشتیم!


سه تفنگدار! ( به ترتیب از راست به چب: مسعود مرعشی - جلال سعیدی - نیما دهقانی )



منصور ضابطیان در حال پاسخگویی به خوانندگان چلچراغ.


امیر مهدی ژوله در لحظه ورود به سالن. تیمی متشکل از مرتضی ناعمه و مسعود مرعشی به استقبال او آمدند!



صندوق پیشنهادات به سبک چلچراغ!



نیما رئیسی در غرفه چلچراغ.( شخص کناری او آقای وحید رونقی است)





فرید عطارزاده

۱۳۸۶ آبان ۱۶, چهارشنبه
نمایشگاه مطبوعات - روز اول


روز پنج شنبه 17 آبان یک دیدار عمومی بین هیات تحریریه و خوانندگان چلچراغ برگزار خواهد شد.
زمان : ساعت 15:30 الی 17:30 - نمایشگاه مطبوعات
مکان: تهران/خیابان حجاب/کانون پرورش فکری/ سالن همایش
------------------------------------------------------------------------------

اولین روز نمایشگاه مطبوعات :
اولین اقدام چلچراغی در رابطه با نمایشگاه مطبوعات ، به طرز کاملا هوشمندانه ای ، چند روز قبل از شروع نمایشگاه صورت گرفته است. در شماره 270 برنامه حضور اعضای تحریریه در نمایشگاه ذکر شده است. حالا این که چه طور نمایشگاه از چهارشنبه شروع می شود ولی اعضای مجله از سه شنبه برنامه داده اند ما بی اطلاعیم!
ساعت دوازده صبح، دقیقا سه ساعت پس از افتتاح نمایشگاه وارد سالن 2 می شویم. همه ی چشم های نگران و منتظر به دنبال غرفه ای خوفناک می گردند. بعد از جست و جوی فراوان از کنار غرفه ای 3 در 4 می گذریم. کوچکی غرفه و نداشتن دکور توجه مان را جلب می کند. از روی کنجکاوی نگاهی به غرفه مذکور می اندازیم. بله ! این جا تهران است ، غرفه چلچراغ !
بر روی دیوارهای غرفه ، دو عدد کاغذی که به صورت سیاه و سفید روی آن چلچراغ نوشته شده ، نصب شده است.


- این جا غرفه چلچراغه؟
- بله !
- پس چرا اینجا این طوریه؟
- خب قرارشده به نوبت یکی مون از این طرف پاهاشو بذار اون ور.
- غرفه همین طوری میمونه؟
- نه ! تا ساعت 4 قراره دکور برسه !
- اعضای تحریریه که قرار بود بیان پس کجان؟
- خب ماییم دیگه !


بله. دیالوگ بالا یکی از مهم ترین صحبت های ما با مسئولین غرفه بود !
روی میز پلاستیکی غرفه چند عدد از کتاب های چلچراغ به چشم می خورد.
در آن لحظه افسوس خوردیم که چرا چند عدد از چلچراغ های خود را نیاوردیم که حداقل آن ها را روی میز بگذارند !
برای اثبات صحت ادعاهای فوق به عکس های زیر توجه فرمایید:


به واقع بعد از ورود هوتن ابوالفتحی ، غرفه رنگ و بوی دیگری گرفت!



جمع کثیری از نویسندگان و علاقه مندان چلچراغ !

به نظر شما چه چیزهای دیگری را می توان در گوشه غرفه انداخت ؟!
فرید عطارزاده