۱۳۸۶ شهریور ۲۸, چهارشنبه
چلچراغی از جنس محرمانه

در بین تمام صفحات چلچراغ, محرمانه شاید چلچراغی ترین بخش مجله به حساب می آید. صفحه ای که به قول بعضی ها با گرایش خاله زنکی اش(!) برایمان هر هفته از اتفاقات درون تحریریه باز زبانی طنز روایت می کرد. می توان گفت تصور اینکه محرمانه ها را از چلچراغ حذف کنیم برابر با حذف تمام آن احساسی باشد که از آن به چلچراغی بودن تعبیر می کنیم.
وقتی که جلال سعیدی محرمانه را کنار گداشت دوران آوارگی این صفحه آغاز شد, ژوله آمد و سبکی جدید در پیش گرفت و بعد ناراحت شد که چرا به محرمانه هایش اعتراض می شود. بعد از آن محرمانه به صورت نوبتی دست همه نویسنده ها افتاد تا باز هم نوبت به اولین سکاندارش رسید که دو باره این صفحه را از نو خلق کند. ولی رها هم چندان موفق نبود و دوام زیادی نیاورد.
.
بعد از رها یک نام نه چندان آشنا بالای محرمانه ها پیدا شد..."مسعود مرعشی"....مرعشی با وجود اینکه از قبلیها کم تجربه تر بود ولی تلاش ملموسی را برای بازیابی این صفحه در پیش گرفت که تا حدودی هم موفق شد. مرعشی هم توانسته بود آن سنت روایت از دورن تحریریه را حفظ کند هم کمی از زرد بودن این صفحه بکاهد. قالبهای حاضر و آماده ایی که او برای محرمانه هایش استفاده میکرد شاید از بارزترین نقاط قوت این صفحه به حساب می آمد که البته پافشاری اش برای استفاده همیشگی و هر هفته از هر کدام از این بخشها باعث می شد که در موارد معدودی اثری از طنز در مطالبش نباشد. یکی دیگر از خصوصیات محرمانه های او نوشته های تلگرافی و کوتاهش بود که بعضی وقتها حتی به یک جمله کوتاه هم برای هر بخش اکتفا میکرد که این موضوع نیز برای صفحه ایی چون محرمانه اتفاتق جدیدی به حساب می آمد./ (مهدی کریمی)

محرمانه شماره 232:"…ابی خان دیگر نمیخواهد محرمانه بنویسد.نگاهی به من می اندازد.قرار میشود محرمانه این هفته را من بنویسم.بدجوری نسبت به او احساس استاد و شاگردی میکنم.میدانم که نوشتن محرمانه بعد از او سیل نامه های محبت آمیز بالای 18 سال شما را به مجله سرازیر میکند.اما چه باک که ما متعلق به شماییم و حاضریم به خاطر شما و ابی خان هزینه های سنگین تر از این را هم بپردازیم."
نمیدونم اینا یادتون هست یا نه.یه فلاش بک کافیه محرمانه رو جلال سعیدی ول کرد بعد گردشی شد بعد رها راهش کرد.یه جورایی همه مون باورمون شده بود که محرمانه بیچاره مون طلسم شده.چرا و چگونه اش هم مهم نبود.بعد محرمانه واگذار شد به آقای مرعشی.تو شماره های اول خیلی هامون یه کم غریبی کردیم اما خیلی زودتر از اونی که فکرشو بکنیم پاسخگوی سلیقه ی خیلیامون شد(قابل ملاحظه یعنی هنوز عده ای در آه و حسرت بودند و شاید هنوزم هستن.گاهی بی انصافی میکردن و گهگاهی هم انتقاد)خلاصه حالا اگه بخوام راجع به محرمانه ی حال حاضر نظر بدم نظرم خیلی مثبته یعنی باید بگم خیلی مثبته شاید چون من به سخت بودن محرمانه نوشتن فکر میکنم و حجم زیاد مخاطباش و توقعات اون ها ازاین صفحه.(اگه برای هر ستون و صفحه ای تو چلچراغ مخاطبی باشه تمام اونا مخاطب این صفحه هم هستن ) به سخت بودن طنز نوشتن برا چلچراغ(با تمام طنزنویسای خوبش)هم فکر کنم؟!حتی اگه به اینا هم فکر نکنم محرمانه موفق بوده./(سارا)

ايده استفاده از تست و پاورقي تو محرمانه باعث شد محرمانه يه تكون اساسي به خودش بده و از فرم هميشگي كه بهش عادت كرده بوديم در بياد. من محرمانه هاي مرعشي رو به محرمانه هاي قبلي ترجيح مي دم چون هم چارچوب محرمانه رو حفظ كرده بود(دوربين مخفي از درون تحريريه) هم به بحث هاي هميشگي ديركرد حقوق و نون و پنير عصرانه پايان داد. مرعشي كارشو بلده. به جان خودم!/ (یاسمین نیکرو)

از محرمانه های جدید خسته شده بودم.

مگه میشه کسی دیگه ای بتونه؟

هیچ کس هم نمی تونه به محرمانه نگاه چب بکنه!

جرات بستن این صفحه رو هم کسی نداشت!

این صفحه مثل دفاع در برابر جادوی سیاه شده بود!

یک عده می گفتن طلسم شده!

ولی مسعود مرعشی این صفحه رو زنده کرد.

از طولانی نویسی پرهیز کرد.

کوتاه نوشت و خوب!

پاورقی هاش حرف نداره!

نسبت به اوایل هم بسیار پیشرفت کرد.

به نظر من بعد از ابراهیم رها، محرمانه های مرعشی از بقیه بهتره!

نظر دیگه...چرا می زنید؟!

افسوس که...

/(فرید عطاراده)

وقتی که آقای مرعشی شروع به نوشتن محرمانه کردن من خودم از مخالفین بودم و اصلا" دوست نداشتم که ایشون به محرمانه نویسی ادامه بدند . دلیلش هم شاید این بودش که تا اون موقع کمتر آقای مرعشی خودشون رو نشون داده بودن.و شاید هم اینکه نمیتونستم تغییر رو پذیرا باشم و به روش قبلی عادت کرده بودم.اما کم کم خوشم اومدش. تفاوتی که این محرمانه با محرمانه های دیگه داشتش اینه که ایده های جدیدی درش وارد شده.نمونه هاش رو هم همه دیدیم . طنز هفته، نیکوکاری هفته...هفته...هفته..هفته و جالبتر از همه تست هفته بودش که تا جایی که یادمه کسی این کار رو با اسامی بچه های 40 انجام نداده.. پانویس ها رو هم نباید فراموش کردش( هر چند که بعضی ها(!!!) باعث شدن که پانویسهای آقای مرعشی متوقف بشه)در کل ، محرمانه های آقای مرعشی رو دوست دارم و خوشم میادش و دلم می خوادش که ادامه پیدا کنن./ پپری(پریا)

------------------------

2. بحث محرمانه های مرعشی در گروههای یاهو و کلوب نیز دنبال می شد که بد ندیدیم برخی از نظرات یاهو گروپ را هم اینجا بیاوریم

زمان ابي خان و جلال بيشتر به دل مي چسبيد.انگار كه اونا مثل دوربين مخفي بودن. اما الان زياد به دل نمي شينه.اما هنوز سوتي گرفتنا و لو دادن هاشون باحاله. در كل من عاشق اين صفحه هستم (مرياس-خ)

البته اين يك نظر شخصيه و مي تونه جاي مخالفت داشته باشه. ولي من فكر مي كنم محرمانه بر خلاف خيلي از صفحات چلچراغ كه روز به روز بهتر شد، افت زيادي داشت. اين محرمانه ديگه اون محرمانه اي نيست كه رها مي نوشت و قبل از هر صفحه ديگه اي خونده مي شد. اين محرمانه ديگه اون صميميت و جذابيت قبل رو نداره.(اسپيرينگ وايولت)

من از مهر 83 چلچراغ خريدم. تازه اونجوري نبود كه هر هفته بگيرم ولي هميشه محرمانه هاشو مي خوندم. نويسنده هاش رو هم نمي شناختم. از چند ماه پيش كه جدي تر چلچراغو دنبال مي كنم، محرمانه بعد از كميك استريپ هاي بزرگمهر حسين پور دومين گزينمه. شايد قدرت طنز نويسي مسعود مثل قديميا نباشه (اينطور كه شماها مي گين) ولي يادتون باشه مسعود همش 24 سالشه و خيلي جا براي پيشرفت داره.(ر-سا)
خوب هركي يه سبكي داره.نمي شه از مسعود مرعشي بخوايم مثل رها يا ژوله بنويسه. به نظر من كه كارش خوبه(مريم)

به نظر من محرمانه هاي مسعود مرعشي خيلي قشنگه. درسته كه رها و جلال سعيدي قشنگ مي نوشتن، ولي من از سبكه نوشتن مرعشي هم خيلي خوشم مياد(سهند)

به نظر من هم محرمانه هاي مسعود مرعشي خوب و جالبه. پيشرفتش هم خوب بوده (گلبرگ آزاد)

من معتقدم محرمانه ديگه مثل قبل نيست. قبلا شايد اولين صفحه اي بود كه مي خوندم اما الان شايد آخرين مطلبي باشه كه مي خونم (شهسا)

به نظر من محرمانه الان خيلي هم خوبه و مسعود هم خيلي خوب مي نويسه. درسته محرمانه هاي رها و جلال سعيدي هم خيلي خوب بودن اما ديگه داشت تكراري و لوس مي شدو بايد عوضش مي كردن. ژوله كه اومد دوباره نوشت به نظرم معركه بود.حيف كه ديگه ادامه نداد. حالا هم كه مسعود مرعشي مي نويسه و به نظرم خوبه. و هر دفعه هم از دفعه قبل بهتر مي شه.(نازي)