۱۳۸۶ فروردین ۹, پنجشنبه
ویژه نامه عید_2

کوتاه از شماره 239(ویژه عید)
........................................
مصاحبه با مانی میر صادقی معرکه بود ، تبریک آقای ضابطیان- با احترام
.......................................................................
قسمت آخر صفحه نشان پنجم حماقت(چرا اسم صفحه کامل چاپ نشده بود؟!)که تازه اضافه شده خیلی جالبه خدا زیادش کنه! یعقوبی قهرمان ...(طرح مجید صالحی خیلی خوب بود،من دوست داشتم.) تیتر نصفه؟!
.......................................................................
نامحرمانه همچنان نا امید کننده ادامه می دهد!
.......................................................................
انتخاب های سرویس سینمایی رو هم دیدیم،چی بگم وقتی بهترین بازیگر زن تلویزیونی سحر جعفری جوزانی انتخاب شده،اگر مهناز افشار هم فردا بگه از دستتون ناراحته به عنوان بهترین بازیگر زن سینما انتخابش می کنید؟!
..........................................................................
صفحه 33،صفحه بدون "کاف" بود، محض اطلاع!
.......................................................................

صفحه 36 واقعا خوشگل شده بود چشمامون در اومد تا خوندیمش،چه حرف تو حرفی بود!(توضیح زیر عکسو کی نوشته بود؟)
.......................................................................
اس ام اس ها ایده اش فوق العاده بود، همین!
.......................................................................
پرونده موسیقی پاپ هم مشخص بود زحمت زیاد برده،ولی من احساس سیروان زدگی می کنم!
.......................................................................
موقع خوندن صید قزل آلا صورتم سرخ شده بود، از بس لبمو گاز گرفتم لبم جداشد،مایه رسوایی!خاک به سرم!... راستی ششم عید موقع دیدن سریال ترش و شیرین هم همچین حالتی بهم دست داد(حمید لولایی دیالوگی ظاهرا در مورد درختای پایین خونشون می گفت!)ولی من بیچاره کنار داییم نشسته بودم و می دیدم فکر میکنید چه حالی بهم دست داده بود؟!
.......................................................................
گلادیاتو رو خوندیم و به حد مرگ خندیدیم،باور کنید کار دیگه ای نمی شد بکنیم.
.......................................................................
در مورد دایره المعارف نوروز هم به مورد قبل از قبلی مراجعه شود!
.......................................................................
چرا حالا داستان نصفه؟!!!(داستان سیامک گلشیری رو میگم
_______________________________
توهین به چلچراغ...

دم عيدي ويژه نامه هاي تپل نشريات مختلف با جلد هاي شيک و رنگارنگ رو پيشخون رفت؛يکي از اين ويژه نامه ها هم ويژه نامه نوروزي "نسيم هراز" بود.
مي پرسيد که چي؟ خوب مي گم صبر کنيد...
تو صفحه 73 مزدک علي نظري همچين نقلي و کوچولو و يواشکي و اون آخر هاي صفحه ي "پديده" چلچراغ رو مورد تمسخر قرار داده همين...(با عبارت "يک نشريه مثلا پر طرفدار")در رابطه مصاحبه سروش لشکري با چلچراغ
اولا که به کوري چشم بعضي ها!چلچراغ پرطرفداره و پر طرفدار باقي مي مونه!
دوما که از نسيم بعيده!
سوما از مزدک علي نظري بعيده!
حالا ميتونيم يا به عنوان يه چلچراغي بهمون يه کمي بر بخوره و ...
يا مي تونيم به عنوان يه چلچراغي همين يه کمي هم بهمون بر نخوره و....
ديگه...ديگه...همين


علی رستگار
۱۳۸۶ فروردین ۱, چهارشنبه
ویژه نامه و صفحه چت

سلام
آغاز سال 1386 را خدمت تمامی چلچراغی های عالم تبریک میگویم!
حتما تا حالا ویژه نامه عید چلچراغ رو خریدین( اگه نخریدین هر گلی زدین به سر خودتون زدین!)؛ این ویژه نامه نمونه کاملی از نبوغ و توانائی نویسندگان چلچراعپغ بودن. ویژه نامه نشان داد که اگر نویسنده های عزیز کمی از تنبلی دوری کنند میتوانند چلچراغ را همیشه به بهترین شکل ممکن روی کیوسکها بفرسنتند. اما برای پیشرفت در هرکاری من جمله در امر خطیر چلچراغ نویسی(!) باید جنبه انتقادپذیری را افزایش داد که خوشبختنانه نویسنده های چلچراغ در این زمینه نیز توانائی بالقوه ای دارند( ارادتمند امیر مهدی ژوله هستیم!).
از بین این همه صفحه ویژه نامه مستقیم میروم سراغ صفحه چت!
آقای اکبرپور تقریبا همیشه از کمبود جا برای این صفحه پرطرفدار گلایه دارند. این شماره را که خریدم طبق عادت توی تاکسی اول سری به صفحه چت زدم و وقتی متوجه چهار صفحه بودنش شدم توی دل به خود گفتم که بالاخره توی ویژه نامه هم که شده یه فرصت خوب به نیما دادند تا بتونه آنطور که دوست داره این صفحاتو پر کنه! اما وقتی نوبت به خوندن این صفحه رسید، متوجه شدم که آقای اکبرپور عزیز تقریباً چیزی برای پر کردن این همه صفحه که در اختیارش قرار داده بودند، ندارد!! ستونی که در اختیار خانم عزتی قرار دارد مثل همیشه بود. اگر بهتر نبود لااقل بد تر نبود و مناسب ایام عید بود. اما مطالبی که آقای اکبرپور انتخاب کرده بودن جدای از صفحه آخر چیزی نبودند که انتظارات خوانندگان را برآورده کند. خوانندگان صفحه چت اصولاً کسانی هستند که با اینترنت و وبگردی و صد البته چت سروکار دارند و این افراد مطمئناً طنزهایی را که نیما جان انتخاب کرده بود را نه یک بار و به جرأت میتوانم بگویم که بیش از ده بار تو سایتها و وبلاگهای مختلف و حتی در جعبه ایمیلهایشان دیده اند! نیما هم خوب میداند این مسئله را اما چرا این طنزهای به قول خودش اینتزنتی را انتخاب کرده بود خدا میداند و خودش! مطلب آموزش وبلاگ سازی و پرزنت هم که دست کمی از طنزها نداشت! از نصاف دور است است در کنار این همه انتقاد از پیشنهاد خوب نیمای عزیز برای خواندن کتابهای رایگان اینترنتی و همچنین مطلب رایگان دات کام یادی نکنیم و این مطالب زیبا را قربانی دو صفحه و نیم دیگر کنیم.
امیدوارم آقای اکبرپور بخاطر این مسائل از دستمان ناراحت نشوند. با شناختی که از ایشان دارم مطمئنم که از انتقادات و حتی پیشنهاداتی که برای پیشبرد صفحه چت میشه استقبال میکنند. میخواستم چند پیشنهاد ضمیمه این مطلب بکنم. خدائیش سخته! برای مجله ای چون چلچراغ که دوست داره در هر زمینه ای متفاوت از بقیه باشه، مطلب نوشتن. اما با این همه سختی آقای اکبرپور حتما مطالبی خیلی بهتر از اینهایی که نوشته اند برای نوشتن دارند که همیشه از کبود جا گلایه میکردند.
دوستانی که این مطلبو میخونند اگر پیشنهادی دارند میتونند توی کامنتها ارائه کنند!

مهدی فلاح
mehal6263@yahoo.com

___________________________

بعد از تحریر:

مسأله اينه که وقتی تعداد صفحات زياد می‌شن مجبور هستيم در سطوح مختلف مطلب بنويسيم. نمی‌شه همه مطالب تخصصی باشه. لازم هست که هميشه بخشی هم برای کسانی در نظر گرفته بشه که اصولاً علاقه‌ای به اين مسائل ندارند و با اين کار ترغيب بشن به خوندن. ضمن اين که برخی از مطالب برای شما تکراری هستند نه برای همه. توی ليد مطلب هم نوشتم که ممکن هست که اين مطالب از طريق ايميل به دست شما رسيده باشه اما به دست عده زيادی که دسترسی به اينترنت ندارن يا بهش علاقمند نيستند نرسيده. به هر حال ممکنه که با خوندنشون تعدادی تشويق بشن با توجه به سليقه‌ای که دارن.

نیما اکبر پور