۱۳۸۵ دی ۵, سه‌شنبه
دو گزارش از جشن شب چله85
گزارش اول:


یک شب به یاد ماندنی در خاطرات چلچراغی ها...


جشن شب چله چلچراغ جمعه 1دی 1385 سالن اریکه ایرانیان

قرار بود مراسم ساعت 3:30 شروع شود با این وجود از یکی دو ساعت قبل عده ای سعی کرده بودند در محل برگزاری مراسم حاضر شوند.
رفته رفته به ساعت 3:30نزدیک میشدیم جمعیت زیادی مقابل سالن اصلی تجمع کرده بودند.

کم کم داشت معلوم می شد که جمعیت میهمانان از ظرفیت سالن های اریکه ایرانیان خیلی بیشتر شده.به گفته مسئولین سالن, جمعا 1300نفر ظرفیت دو سالن مجموعه بود که دوستان چلچراغی در اقدامی حیرت انگیز حدود 2100نفر را به این مراسم دعوت کرده بودند.در پی این اقدام بی نظیرو چلچراغی جمعیت زیادی پشت در های بسته ماندند.بعد از دقا یقی عده ای از مردم که از ورود به سالن ها نا امید شده بودند محل رو ترک کردند ولی عده ای هم خوب به این راحتی ها ول کن نبودند. کم کم اعتراضات پشت درب اصلی سالن بالا گرفت و عده ای که از بی نظمی موجود عصبانی بودند شعار میدادند "چلچراغ خجالت،ضابطیان خیانت"بعد از دقایقی هوتن ابوالفتحی بین مردم حاضر شد و از مردم خواست آرامش خودشون حفظ کنند تا حد اقل به طور ایستاده بتونند از مراسم استفاده کنند که خب حتما همه هم گوش کردند!






در همین کشمکش بود که من خودمو به پشت در ورودی مهمانان ویژه رسوندم که البته درب اونجا هم بسته بود.اونجا با رسول ترابی و لیلی نیکو نظر برخوردم که اونها هم پشت در مونده بودند لیلی نیکو نظر که از این قضیه خیلی عصبانی بود با کلی پیغام و تماس و داد و بیداد تونست یکیو پیدا کنه درو برامون باز کنه!!!

مجری های مراسم نیما رئیسی و شرمین نادری بودند.وقتی من وارد سالن شدم روی سن مثلا مشغول دعواهای معمول در مورد توانایی خانمها بودند،نیما رئیسی سعی میکرد حرف های تکراری در مورد رانندگی خانم ها رو بزنه شرمین هم جوابشو میداد...(لابد به نظرشون کار جالبی بوده!)

ردیف اول که مخصوص میهمانان ویژه بود با یک نگاه می شد چهره های شاخص سیاسی و هنری رو دید از سیاستمداران آقایان کروبی و ابطحی و مسجد جامعی و نجفی و عطریان فر وخانم کولایی و ...و از هنرمندان رادان و مدیری و بنی اعتماد و باران کوٍثری و گلشیفته فراهانی (که البته با تاخیر به همراه همسرشون وارد سالن شدند) وخیلی های دیگر که از مهمانان ویژه شب چله امسال چلچراغ بودند.

در این مراسم سیروان خسروی و گروهش در سالن حاضر شدند و سه ترانه اجرا کردند البته قرار بود بنیانین بهادری هم در سالن حاضر شود و به اجرای برنامه بپردازد که اینطور نشد. او از طریق یک گفتگوی تلفنی از مردم عذر خواهی کرد که بعد مدیر برنامه های او،رجب زاده هم همین کار را تکرار کرد.
در این مراسم مهران مدیری زمانی که برای دریافت نشان خلاقیت هنری به همراه پیمان قاسم خانی روی سن رفت گفت من قبلا هدیه ام را از چلچراغ دریافت کردم وی مهدی ژوله را هدیه بزرگ چلچراغ به خود دانست و او را آینده طنز سینما و تلویزیون دانست.
مدیری زمانی که روی سن رفت با سوال غیر منتظره یکی از حضار روبرو شد. یک نفر از میان جمغیت باصرای بلند از مدیری بابت مسخره کردن قائله تحصن نمایندگان مجلس در سریال نقطه چین از او توضح خواست که مدیری هم در جواب او گفت :دوست عزیز چیز هایی هست که شما نمی دانید من به این موضوع در فرصت مناسب دیگری خوهم پرداخت.

چلچراغ همان طور که از قبل به مردم قول داده بود نشان داد!
نشان شجاعت به شهیدداود کریمی تعلق گرفت که پسر ایشان میثم کریمی این نشان را دریافت کرد.
نشان مدیریت به محمد باقر قالباف اهدا شد که اسحاق قالیباف فرزند او این نشان را دریافت نمود و پیام دکتر قالیباف در مراسم قرائت شد.
نشان فرزانگی به استاد قیصر امین پور تعلق گرفت که ایشان هم این نشان را به خانم پوران شریعت رضوی، همسر دکتر علی شریعتی تقدیم کرد.
نشان غرور ملی به هادی ساعی تعلق گرفت که او هم این نشان را به سید محمد خاتمی تقدیم کرد.همراه با او علیرضا دبیر هم روی سن حاضر شد و به مستقل بودن خود در انتخابات اخیر افتخار کرد.
نشان نسل سوم هم در این مراسم به طور مشترک به بهرام رادان و گلشیفته فراهانی تعلق گرفت بهرام رادان با حضور روی سن گفت امروز با دیدن تعدادی از شخصیت های سیاسی یاد دوم خرداد 76 افتادم زمانی که باعث شد عده ای بفهمند جوان ها چقدر در این مملکت مهمند!



نشان محبوبیت هم به باران کوثری و بنیامین بهادری تعلق گرفت که باران هم نشان خود را به پدر و مادرش چهاگیر کوثری و رخشان بنی اعتماد تقدیم کرد.
نشان جسارت هم در این مراسم به محمد قوچانی سردبیر نشریه توقیف شده شرق تعلق گرفت.
نشان خلاقیت ادبی هم به فیروزه جزایری دوما تعلق گرفت.
نشان یک عمر افتخارهم به مرحوم بابک بیات تعلق گرفت.
محمد علی ابطحی در این مراسم که برای دریافت لوحی روی سن حاضر شده بود گفت آخر پائیز شد و جوجه ها رو هم شمردند ولی انگار رای های ما رو نشمردند!



خاطره انگیز ترین لحظات این جشن زمانی اتفاق افتاد که برق سالن برای دقایقی قطع شد که حضار در این فرصت دسته جمعی یار دبستانی خواندند.
به هر حال با وجود ضعف هاي که در مراسم بود ولي شب زيبايي بود، از همه چلچراغي ها و همه کساني به نحوي در شکل گيري اين مراسم نقش داشتند تشکر مي کنيم و صميمانه مي گوييم عالي بود خسته نباشيد و گل کاشتيد!


علی رستگار


ali.rastegar@gmail.com



________________________________


گزارش دوم:


شب چله 85


تموم شد.مراسم شب چله سال 85 هم رفت.در اين جا گزارشي خلاصه از قسمت هاي جالب جشن را مي خوانيم:
همه چي بوي 40 چراغ مي دهد.مخصوصا وقتي كه در كارت دعوت مي خوانيم تاريخ برگزاري مراسم شب چله بعد از ظهر روز اول دي ماه تعيين شده است !
در ساعت سه بعد از ظهر سالن پر و درها بسته شده است.
معجزه !
درب سالن بسته شده است .درب خروجي سالن را پيدا مي كنم تا شايد بشود از آن جا وارد شد ! اما مثل اين كه نمي شود. حدود 20 نفر ديگر هم فكر من را كرده اند و در آنجا جمع شدند! چندين ما مور مانع ورود ما مي شوند.ناگهان آقاي كروبي همرا با دو محافظ از كنار ما رد مي شوند تا از اين در به دليل خلوتيش وارد سالن شوند.اين بهترين فرصت است ! همه ي ما دوان دوان به طرف آقاي كروبي مي رويم.
ما (حدود 20 نفركه در آنجا تجمع كرده بوديم):آقاي كروبي نمي ذارن ما وارد سالن شيم !
كروبي: اي واي ! چرا؟
ما:مي گن سال پر شده.آخه اين چه وضعشه ! اين مراسم براي جوون هاست اون وقت يك سري كسايي كه معلوم نيست از كجا اومدند و تازه جوون هم نيستند تو سالن نشستن ! اون وقت ما اين جاييم !
كروبي مي خندند
ما :آقاي كروبي مي شه ما هم با شما بيايم تو ؟!!
دوباره مي خندد
ما:آقاي كروبي مي شه ما هم با شما بيايم تو؟!!
كروبي:شما هم مهمان من . دنبالم بيايد !
ما همه دنبال كروبي راه مي افتيم.وقتي به مامور اول مي رسيم مامور جلوي ما را مي گيرد.كروبي خطاب به مامور مي گويد :اين ها مهمان من هستند.بگذارييد بيان تو! مامور به ناچار قبول مي كند !يك مقدار ديگه كه مي رويم مي رسيم بشت در .اه..در آنجا هم سه نفر ديگه ايستاده اند.كروبي دوباره همان حرف ها را تكرار مي كند.مامورها هم قبول مي كنند .از هفت خوان گذشتيم‌! ما الآن در سالن هستيم.به گوشه اي مي رويم تا مراسم را ايستاده نگاه كنيم.
نيما، مجري راديو جوان از سقف روي سن مي پرد ! عده اي كه چلچراغي نيستند يك لحظه نفس هايشان در سينه حبس مي شود.در دل مي گويم اين جا چلچراغ است .خونسرد باشيد لطفا!
شرمين(نادري) و نيما مجري هاي مراسم هستند.بعضي از چهرهاي مهمان ها را در آن تاريكي مي بينم:مهران مديري-گلشيفته فراهاني-بهرام رادان-قاسم خاني هم از نوع پيمان و هم از نوع محراب- هادي ساعي-ابطحي(معاون سابق خاتمي)-سروش صحت-باران كوثري-عليرضا دبير و.....قرار است هر نويسنده چلچراغ به يك برگزيده نشان بدهد.به چند نكته از اهداي جوايز توجه كنيد:


� اسم ژوله كه براي دادن نشان خوانده مي شود ، سالن منفجر مي شود.تا چند دقيقه فقط صداي جيغ ، صوت، كف و دست شنيده مي شود...بعد از پايان تشويق ها ژوله مي گويد: وقتي از من براي مراسم دعوت شد فكر كردم كه قرار به من جايزه بدن! اما مثل اينكه مي گن بايد نشون بدم!! (سالن دوباره منفجر مي شود!) ژوله اسامي كانديدها يي را كه بايد نشان بگيرند مي خواند.مهران مديري و پيمان قاسم خاني.سالن به انفجار سوم مي رسد.
� آقا بداخلاقه كه روي سن مي آيد همه ترسيده اند!واقعا جذبه ي خاصي دارد.حتي اين جا هم حاضر نيست يك لبخند كوچك بزند.
� بزگمهر حسين پور مي آيد.مي گويد هر نويسنده چلچراغ به فرد مرتبط با حرفه اش جايزه مي دهد،حالا من نمي دانم چرا بايد به آقاي ابطحي نشان بدهم!حرفه ي من چه ارتباطي با آقاي ابطحي دارد؟!
� گروه موسيقي سيروان هم به اجراي چند آهنگ خود از جمله آهنگ چلچراغ مي پردازد.همه از اجراي اين گروه راضي به نظر مي رسند.
� شكم امير صدري واقعا به ورزشكار ها مي خورد! خودش هم اين نكته را بيان مي كند.او به دبير و ساعي نشان مي دهد.


� خانم شريعت رضوي (همسر دكترعلي شريعتي) و آقاي قيصر امين پور هم نشان مي گيرند.جمعيت واقعا در تشويق كردنشان سنگ تمام مي گذارد.نسل سومي ها هم چقدر آن ها را دوست دارند.
� برق سالن سه بار رفت ! كساني كه چلچراغي نيستند،شاكي مي شوند كه اين چه وضع جشن است؟اما بدون اغراق همه ي چلچراغي ها كيف كردند! شما تو كجا ديد كه در مراسمي با اين جمعيت و با اين همه مهمان سرشناس سه بار برق برود؟!! انصافا كه خيلي جالب بود.مخصوصا بار سوم كه برق رفت حضار شروع به خواندن ترانه ي يار دبستاني كردند.
� نيما مسيحا هم به ياد استاد بابك بيات آهنگ بسيار زيباي دست هاي آلوده را اجرا كرد.استاد جايت خيلي خالي است.
� قرار است هر لحظه كليپ حسين پور كه در مورد آلودگي هواست پخش شود. خب كاملا واضح هست كه كليپ اصلا پخش نشد !
� گلشيفته فراهاني-رادان-باران كوثري هم نشان مي گيرند. پدر و مادر باران (جهانگير كوثري و رخشان بني اعتماد) هم روي سن آمدند.مردم چقدر گلشيفته را دوست دارند.به شدت او را تشويق مي كنند.خود او هم كاملا شوكه شده.مشخص بود كه خودش هم انتظار چنين تشويقي را نداشت.
� سردبير روزنامه شرق مرحوم هم نشان جسارت گرفت.او بعد از اهداي نشان گفت اگه روزنامه شرق توقيف نشده بود فردا تيتر يك شرق، جشن امروز مي بود.كه با تشويق بسيار حضار مواجه شد.
� مردي با عباي شكلاتي هم براي اين مراسم پيغام ويديويي فرستاده بود كه با اسقبال شديد همه رو به رو شد.
� آقاي قاليباف هم نشان گرفت.اما خود او در مراسم حضور نداشت و پسرش به نمايندگي از او نشان را دريافت كرد.
� نام بنيامين براي گرفتن نشان خوانده مي شود.سالن باز هم منفجر مي شود و آهنگ عاشق شدم كاش ندونه،دست دلم رو نخونه...پخش مي شود.همه دست مي زنند ومنتظر بنيامين هستند.اما يك مشكل خيلي جزئي وجود دارد.بنبامين اصلا به جشن نيومده ! مرسي چلچراغ عزيز!

قسمت تلخ ماجرا:بسياري كه به علت بي برنامگي و ازدياد جمعيت نتوانستند وارد سالن شوند و به خانه هاي خود برگشتند.آن ها كه تعدادشان هم كم نبود مي پرسيدند مگه به تعداد ظرفيت سالن كارت ندادند؟واقعا صحنه ي بدي بود كه همه ي عوامل چلچراغ در سالن در كنار مهمانان خود با افتخار نشستند وحتي يك نفر از چلچراغي ها لحظه ايي براي عذر خواهي به بيرون نيامد.عوامل سالن مي گفتند ما مسئول اين بي نظمي ها نيستيم.چلچراغ مسئول اين بي نظمي هاست.مردم فرياد مي زدند خب بگيد مسئولينش بيايند.عوامل سالن فقط مردم را نگاه كردند.حمعه شب اون افرادي كه برگشتند همه معناي واقعي احترام به مخاطب را به طور كامل فهميدند.خب تا وقتي مهمانان به اين مهمي در سالن حضور دارند، چه اهميتي دارد كه يك سري از خوانندگان كه فرم پر كردند،آن را پست كردند،تا خيابان ويلا براي دريافت كارت آمدند،و در آن روز از همه جاي تهران خودشان را به جشن رسانده بودند پشت در بمونند؟



فرید عطار زاده

faridattarzadeh@yahoo.com


___________________________

مجموعه کامل عکسهای شب چله

عکسها از: علی رستگار

۱۳۸۵ آذر ۱۹, یکشنبه
...
هممون اون شماره اي رو که منصور ضابطيان قول داد 40چراغ بهتر شه رو يادمونه...خوشبختانه حافظمون زيادم در اين موارد ضعيف نشده!
و مطالب متعدي که با هزار زور بقيه دوستان مي خواستند بگن که ما انرژيمون رو گذاشتيم...ديگه ژانگولري نمونده که از خودمون در نکرده باشيم ديگه خسته شديم و اين حرفا...خلاصه توجيه کم کاري, همين و بس!

خب! با همه اين حرفا دوستان چلچراغي من! شما که ديگه به قول خودتون خسته شديد و توانشو نداريد و يه کم بايد به مسائل مالي فکر کنيد و زن بچه و زار و زندگي و اين حرفا چرا جوون ترا رو بازي نميديد؟(غير از اينه که خودمونم گاهي از شعارامون جا مي مونيم؟) به خدا آيه الهي نيست که همتون تا ابدالدهر تو 40چراغ بمونيدو نگاه کنيد ...چرا براي خواننده ها تو چلچراغ جايي نيست؟ از کدوم مسير بايد وارد بشن؟... خيلي ها هستند که هم انرژي شون ته نکشيده هم غم خانواده و زار و زندگي ندارند که به خاطر پول برن تو فلان روزنامه اقتدارگراي پر زور قلم بزنن...
ما چرا بايد چرندياتي در مورد قورت دادن مارمولک توسط گربه شرمين نادري يا مصاحبه هاي کيليويي! يا يه سري لوس بازي هاي ديگه رو بخونيم...دوستان رحم کنيد ما عاشق 40 چراغيم...

فقط يه کم شهامت مي خواد...
ارمیا .ر(نویسنده افتخاری)
___________________________________
.
جناب آقاي ارميا.ر
.
ممنون از مطلبتون.اما چرا انقدر گله مي كنيم؟واقعا خسته نشديم؟بابا چه قدرتي...دوست عزيزم 40چراغ واقعا خوب شده.مطالب خوندني و زيبا داره و اين فقط نظر من نيست.خيلي ها اين نظر رو دارن.دوست عزيز نظر شما محترمه اما لطفا كاري كنيد كه منطقي هم باشه...ماها عادت كرديم فقط ايراد بگيريم و بگيم چرا مثل قبل نيستيم.چرا رها...ژوله...خوشخو و ...نمي نويسن.اما چرا هيچ كدوممون مشكلايي كه چلچراغ داره رو دسته بندي و بيان نمي كنه؟ اگه فكر مي كني يه جاهايي از يه مطلب مشكل داره چرا نمي اي اون مطلب رو نقد كني و نقاط ضعف و قدرتشو بگي؟فكر نمي كني اينجوري كمك بيشتري به 40چراغ در نتيجه به خودمون كرديم؟دوست من, هميشه به اين افتخار مي كردم كه برو بچه هاي چلچراغي هيچ وقت هيچ مطلبي رو با بي نزاكتي و بد دهني مورد انتقاد خودشون قرار ندادن.حتي تو گروپ كه بچه ها با هم خيليم صميمي هستن.دوست عزیز ما اين بي احترامي شما رو به حساب عصباني بودنتون مي زاريم
ماهور پورمقدم
mahoor_1989@yahoo.com