۱۳۸۴ دی ۸, پنجشنبه
پاسخ چند تن از نویسندگان چلچراغ
خانم معصومه ناصری : بهانه كودكانه من اين است كه اگر يك نگاهي به شماره‌هاي چلچراغ در چند ماه اخير بيندازيد مي‌بينيد من مدت‌هاست آنجا نيستم و وقتي نيستم طبيعي است كه آنجا هم چيزي نمي‌نويسم. ولي بهانه غير كودكانه اين است كه در هياهوي خبري در مورد حوادث اين‌چنيني سكوت چلچراغ به معناي بي‌توجهي نيست اگر دقت كرده باشيد معمولا بعد از مدتي كه توفان‌ها مي‌خوابد با نگاه متفاوتي به سراغ مساله مي‌رود. و اميدوارم اين بار هم همين‌طور باشد وگرنه موضوع ترسناكي در بين نبوده است كه چلچراغ بخواهد بترسد با اين حال و احوال به قول قدما نظر شما متين است

arash said...
ma belafasele dar hamoon hafte ke on ettefagh oftad dar safeye 6 chelcheragh dar zire sarkelisheye haft matlabi dashtim ba onvane seshanbeye nahs ke daghighan be in majera pardakhte bood kheyli ghabl az kheylia. ba dashtane khanandehaye kam deghatt va shetabzadei mesle shoma digar be doshman ehtiaj nadarim!



arash khoshkhou said...
dar safeye 6 chelcheraghe movarrekhe 19 azar .beravid bekhanid,.khanoome mahoor montazere maazerat khahie shoma az chelcheragh hastam.chon postetoon vaghan azarande va gheyre monsefane bood.aslan entezaresho nadashtam.shojaate maazeratkhahi ro dashte bashid
۱۳۸۴ دی ۴, یکشنبه
...
نمی دانم طرف صحبتم کیست.نمی دانم باید از چه کسی گله کنم پس روی صحبتم را با تمام چلچراغیها می کنم
با تمام کسانی که تمام مدت آشنایی من با چلچراغ به من دلگرمی میدادند.با تمام کسانی که فکر می کردم هیچ گاه تنهایم نمی گذارند...اما کاملا سرخورده ام کردند
خانم ناصری...خانم حقیقی...آقای ضابطیان...آقای خوشخو... آنقدر ناراحتم که نمی دانم چگونه سخن بگویم.نمی دانم چگونه باید بگویم که چقدر بهت زده هستم.نمی دانم....شما کجایید؟یعنی این همه همکارهایتان که از دست رفتن ارزش چند خط نوشته ی شما را نداشتند؟آنقدر در حاشیه در مورده آن صحبت کردید که باور کردم که هنوز خبر را نشنیده اید...اما مگر می شود؟مگر می شود آن همه بیچاره ای که به خاطره من و شما جان خود را از دست داده بودند و یا آن خانواده هایی که با هزاران بدبختی و حقوق کارمندی زندگیشان را به اینجا رسانده بودند را فراموش کنید؟مادری که سوختن بچه اش را جاوی چشمانش ببیند چه حسی دارد؟نکند حس مادروپدری را فراموش کرده اید.نکند می خواهید این بی مسئولیتی مسئولین مارا تایید کنید هنوز هم باورم نمی شود بعد از گذشت سه هفته یک مطلب سانسور شده را چاپ کنید آن هم به چه بهانه ی کودکانه ای


باورم نمی شود.اگر چلچراغ آنقدر ترسو شده یا آنقدر خوانندگانش برایش بی اهمیت شده اند ما آن چلچراغ را نمی خواهیم

.منتظر جوابی از طرف شما چلجراغی ها هستم.جواب نه بهانه ای کودکانه


ماهور پورمقدم