نیمی از محرمانه های چلچراغ ... اگر جلال سعیدی و ابراهیم رها هم بودند آنوقت تمام محرمانه ی چلچراغ را در یک کادر داشتیم ولی متاسفانه آنها روز آخر نبودند.
یکی از خواننده ها بعد از دیدن امیر مهدی ژوله با شورو هیجانی فرواوان در حالی که کم مانده بود از شدت هیجان از حال برود خطاب به او گفت: وایییی...آقای ژوله من خیال می کردم شما 50- 60 سالتونه"
... امیر ژوله هم مانند برق گرفته ها فقط به گوینده این جمله زل زده بود ...
امیر مهدی ژوله در لا به لای صحبتهایش گفت که کودک فهیم دیگر با این سبک نمی تواند ادامه پیدا کند و کودک فهیم شماره 271 احتمالا آخرین کودک فهیم بوده است. او همچنین برایمان از رویه کودک فهیم هایش در سری جدید گفت و اینکه چطور شخصیتهای داستان را بر اساس چهره های سیاسی روز طراحی کرده است.
امیر ژوله هنوز هم دل پری از ماجرای محرمانه هایش و اعتراض نویسنده های وبلاگ داشت .شاید حق با او بود از آن جهت که فقط کافی است محرمانه های امروز چلچراغ را با آن زمان مقایسه کنیم. حق با او بود البته نه در مورد لحن تیز و تند اعتراض آن زمانش ، بلکه در مورد محرمانه هایش.
روند رو به رشد این صندوق هم با اضافه شدن این سه نقطه در روز آخر به پایان رسید...
.
سکانس پایانی:
نمایشگاه تمام شد و بازدید های تقریبآ روزانه بچه های باشگاه و کلوب از غرفه چلچراغ هم به پایان رسید. این هم آخرین تصویر ...در این عکس به جز چند نفر تقریبآ همه هستند.