عکس روی جلد شماره 210 چلچراغ
.
وقتی که چلچراغ این هفته را گرفتم چند دقیقه ای مات و مبهوت به عکس روی جلد خیره شده بودم. اول خیال کردم که با این عکس می خواهند ,مثل خیلی از برنامه های تلویزیونی , با آمدن تابستان ادای شادابی و نشاط دراین فصل را برای نسل جوان دربیاورند. ولی وقتی بیشتر نگاه کردم , وقتی به نوشته هایی که در دست اعضای تحریریه چلچراغ در عکس بود بیشتر دقت کردم و در کنارش خنده های کسانی که در عکس بودند را دیدم تعجبم بیشتر شد...
برایم جالب بود که عکسی با شعار توقف جنگ در لبنان گرفته شود, آنگاه برخی از شخصیتهای درون عکس به سان کسانی که می خواهند برای مجلس جشن و سرور عکس بگیرند لبخند بزنند.
نمی دانم...شاید زیادی تند میروم...شاید دارم بیهوده مته به خشخاش میزنم...ولی فکر میکنم که این عکس با خیلی چیزهایی که برای خیلی ها یک دغدغه کاملآ جدی است داشت شوخی میکرد... از اصل موضوع که کشتار مردم لبنان است تا آن چفیه ای که در عکس وجود دارد !!!
ببخشید....مگر این مسائل خنده دار است که دارید به دوربین لبخند میزنید؟
.
مهدی کریمی
______________________________________
.
مطلبی برای آقای ژوله
.
ما ساده ایم ! ما زود باوریم ! ما رو باش فکر میکردیم که آقای ژوله با صداقت با خوانندگان مجله حرف میزنه!! ما رو باش که که فکر میکردیم آقای ژوله واقعا خسته شده! چه ساده ایم ما !!!!!!!!!
آقای ژوله خیلی زود خودتونو لو دادید. خیلی زود ما رو از بی خبری و علت آن همه توهین با خبر ساختید. به خاطر این کارتان یک تشکر به شما بدهکاریم! واقعاً به خاطر اعلام حضور طرفدارانتان آن همه توهین نثار خوانندگان مجله کردید؟! مگر خوانندگان مجله طرفداریشان را از شما چندین بار به اثبات نرسانیده بودند؟
دیگه باورم شده که شما حتی به "بحران چه کنم؟" هم دچار نشده بودید! بلکه نیاز به اعلام حضور طرفدارانتان داشتید. واقعاً متأسفم.
همه آدمه ها گاهي نياز دارن گاهي مخاطب ها ودوستدارانشون بشناسن. خيلي طبيعيه....ا
!اين همه غر چرا؟
من با سرچ « امير مهدي ژوله» به وبلاگ شما اومدم ... راستش مي خواستم ببينم ژوله وبلاگ و يا سايت اختصاصي داره يا نه!
داستان غهر كردن ژوله رو دنبال مي كردم، و در كل به اون حق مي دم، آيا دلايلش براي قهر كردن موجه نبود؟؟
ژوله مي گفت كه حق التاليفش نصف اجاره خونه اش هم نميشه، و مطالبش چون خيلي مرتبط به نشريه است قابليت كتاب شدن و يا حتي شركت در چشنواره رو نداره ... پس از نظر شما ژوله به چه دلگرمي اي بايد مي نوشت؟؟ فقظ يك مورد: به خاطر مخاطبان 40چراغ و عشق خودش به نوشتن.
ژوله غهر كرد، چون مي خواست ببيند آيا نوشتن يا ننوشتنش براي خوانندگان 40چراغ مهم هست يا نه ....
دوستان بگذاريد كمي هم در مورد محرمانه ها نظر شخصي خودم را بگويم: « من با ژوله در مورد محرمانه ها صد در صد موافق هستم!» (البته اين نظر منه!) ... من خودم در حال حاضر با برخي نشريات سراسري در زمينه طنز همكاري مي كنم ... اميرخان راست مي گه ... محرمانه سابق و همين زورخونه حال حاضر صفحاتي بي هدف هستند! «هيچ نويسي» ! حتي به نوعي كم لطفي به طنز است كه ما اين دو صفحه را طنز بناميم! طنز بايد هدفدار باشد ...
بيايد فراموش نكنيم ژوله يكي از بهترين طنز نويس هاي حال حاضر كشور است، دست نوشته هاي كودك فهيم و افسانه هاي امروزي شده اش كه قبلا در 40چراغ چاپ مي شد ... و اوج حرفه اي گري اش در حضور در نويسندگان « شبهاي برره» ... ژوله يك شبه ژوله نشد ...
بگزاريد اين 1 مورد را هم بگويم كه متاسفم آقاي « ...» ، در صفحه «..» هي مي نويسد ژوله انتقاد پذير نيست ... آقا كدام انتقاد؟؟ وقتي آدمي كه نمي دونه طنز چيه و تا حالا دو تا كتاب طنز نخونده و يك جمله طنز ننوشته به آدم مي گه مزخرف مي نويسي، اين انتقاده؟؟؟؟ آيا آدم نبايد ناراحت بشه؟؟؟ آخه محرمانه سابق چي داشت؟؟ به خدا ما توي نشريات دانشجويي هم چنين مطالبي چاپ نمي كرديم ... اما در عوض محرمانه جديد واقعا يك كار حرفه اي در حد و اندازه هاي يك نشريه حرفه اي است .... اما كي قدر مي دونه ...
در پايان به دوستاني كه اين وبلاگ رو راه انداختن تبريك ميگم ... كار واقعا خوبيه ... كه 40چراغي ها يه جا جمع بشن و در مورد هر شماره 40چراغ نظر بدن ... به اميد اينكه هر روز 40چراغ بهتر از ديروز باشه ...
در ضمن من شما دوستان رو در وبلاگم لينك مي كنم ... دوست داشتيد سري بزنيد و ما را هم بلينكيد ... شاد و موفق باشيد.
ارژنگ حاتمي 30/5/85
http://arjang62.blogfa.com/
من با سرچ « امير مهدي ژوله» به وبلاگ شما اومدم ... راستش مي خواستم ببينم ژوله وبلاگ و يا سايت اختصاصي داره يا نه!
داستان غهر كردن ژوله رو دنبال مي كردم، و در كل به اون حق مي دم، آيا دلايلش براي قهر كردن موجه نبود؟؟
ژوله مي گفت كه حق التاليفش نصف اجاره خونه اش هم نميشه، و مطالبش چون خيلي مرتبط به نشريه است قابليت كتاب شدن و يا حتي شركت در چشنواره رو نداره ... پس از نظر شما ژوله به چه دلگرمي اي بايد مي نوشت؟؟ فقظ يك مورد: به خاطر مخاطبان 40چراغ و عشق خودش به نوشتن.
ژوله غهر كرد، چون مي خواست ببيند آيا نوشتن يا ننوشتنش براي خوانندگان 40چراغ مهم هست يا نه ....
دوستان بگذاريد كمي هم در مورد محرمانه ها نظر شخصي خودم را بگويم: « من با ژوله در مورد محرمانه ها صد در صد موافق هستم!» (البته اين نظر منه!) ... من خودم در حال حاضر با برخي نشريات سراسري در زمينه طنز همكاري مي كنم ... اميرخان راست مي گه ... محرمانه سابق و همين زورخونه حال حاضر صفحاتي بي هدف هستند! «هيچ نويسي» ! حتي به نوعي كم لطفي به طنز است كه ما اين دو صفحه را طنز بناميم! طنز بايد هدفدار باشد ...
بيايد فراموش نكنيم ژوله يكي از بهترين طنز نويس هاي حال حاضر كشور است، دست نوشته هاي كودك فهيم و افسانه هاي امروزي شده اش كه قبلا در 40چراغ چاپ مي شد ... و اوج حرفه اي گري اش در حضور در نويسندگان « شبهاي برره» ... ژوله يك شبه ژوله نشد ...
بگزاريد اين 1 مورد را هم بگويم كه متاسفم آقاي « ...» ، در صفحه «..» هي مي نويسد ژوله انتقاد پذير نيست ... آقا كدام انتقاد؟؟ وقتي آدمي كه نمي دونه طنز چيه و تا حالا دو تا كتاب طنز نخونده و يك جمله طنز ننوشته به آدم مي گه مزخرف مي نويسي، اين انتقاده؟؟؟؟ آيا آدم نبايد ناراحت بشه؟؟؟ آخه محرمانه سابق چي داشت؟؟ به خدا ما توي نشريات دانشجويي هم چنين مطالبي چاپ نمي كرديم ... اما در عوض محرمانه جديد واقعا يك كار حرفه اي در حد و اندازه هاي يك نشريه حرفه اي است .... اما كي قدر مي دونه ...
در پايان به دوستاني كه اين وبلاگ رو راه انداختن تبريك ميگم ... كار واقعا خوبيه ... كه 40چراغي ها يه جا جمع بشن و در مورد هر شماره 40چراغ نظر بدن ... به اميد اينكه هر روز 40چراغ بهتر از ديروز باشه ...
در ضمن من شما دوستان رو در وبلاگم لينك مي كنم ... دوست داشتيد سري بزنيد و ما را هم بلينكيد ... شاد و موفق باشيد.
ارژنگ حاتمي 30/5/85
http://arjang62.blogfa.com/